پرتو بصیرت |
بازخوانی وصیت نامه امام خمینی(ره) ما مفتخریم که بانوان و زنان پیر و جوان و خرد و کلان در صحنههاى فرهنگى و اقتصادى و نظامى حاضر، و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالى اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند؛ و آنان که توان جنگ دارند، در آموزش نظامى که براى دفاع از اسلام و کشور اسلامى از واجبات مهم است شرکت، و از محرومیتهایى که توطئه دشمنان و ناآشنایى دوستان از احکام اسلام و قرآن بر آنها بلکه بر اسلام و مسلمانان تحمیل نمودند، شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قید خرافاتى که دشمنان براى منافع خود به دست نادانان و بعضى آخوندهاى بىاطلاع از مصالح مسلمین به وجود آورده بودند، خارج نمودهاند؛ و آنان که توان جنگ ندارند، در خدمت پشت جبهه به نحو ارزشمندى که دل ملت را از شوق و شعف به لرزه درمىآورد و دل دشمنان و جاهلان بدتر از دشمنان را از خشم و غضب مىلرزاند، اشتغال دارند. و ما مکرر دیدیم که زنان بزرگوارى زینبگونه ـ علیها سلاماللّه ـ فریاد مىزنند که فرزندان خود را از دست داده و در راه خداى تعالى و اسلام عزیز از همه چیز خود گذشته و مفتخرند به این امر؛ و مىدانند آنچه به دست آوردهاند بالاتر از جنات نعیم است، چه رسد به متاع ناچیز دنیا. کلیپ "دین اسلام" بازخوانی وصیت نامه امام خمینی(ره) و ما مفتخریم که پیرو مذهبى هستیم که رسول خدا مؤسس آن به امر خداوند تعالى بوده، و امیرالمؤمنین على بن ابیطالب، این بنده رها شده از تمام قیود، مأمور رها کردن بشر از تمام اغلال و بردگیها است.
دوباره حس غزل حس مثنوی دارم
برگرفته از وبلاگ: http://www.raghseparvane.blogfa.com امام خمینی: آحاد مردم تکلیف دارند برای حفظ جمهوری اسلامی که از نماز اهمیتش بیشتر است.برای اینکه این حفظ اسلام است، نماز فرع اسلام است. آن مسلمانی[هم] که در آفریقاست، حفظ جمهوری اسلامی برایش واجب است.
یادمان باشد، فرهنگ استکبارستیزی و دشمن شناسی و داشتن خودباوری و استقلال را که برگرفته از اندیشه امام راحل است، سرلوحه افکار و اعمالمان قرار دهیم و همواره درصدد دفاع از شرف و اقتدار ملی خود برآئیم و بر سخن هوشمندانه و جهت بخش مقام معظم رهبری در این رابطه تاکید ورزیم که فرمود: وقتی امام در نجف زندگی می کردند. یک روز احمد آقا خدمت امام رسیدند و عرض کردند: صاحبخانه تقاضای اجاره ی عقب افتاده را دارد. امام فرمودند: بگو خانه را می فروشی؟! احمد آقا: اجاره دیر شده !خانه را بخریم!؟ امام فرمودند: توکل بر خدا. ولی احمد آقا به صاحبخانه هیچ نگفتند. فردا باز صاحبخانه آمد و تقاضای اجاره کرد. امام به احمد آقا فرمودند: مگر نگفتی فروشنده ی خانه هستی ؟ احمد آقا آمد و پیغام امام را به صاحبخانه داد. صاحبخانه گفت: بله مشتری هم دارم «20هزار تومان ». امام فرمودند : فردا بعد از ظهر بیایند تا خانه را قولنامه رابنویسیم. احمد آقا با تعجب گفتند با چه پولی؟ امام فرمودند: توکل بر خدا. فردا بعد از ظهر چند نفر از خمین به نجف آمدند و به امام گفتند :ما سر راه مکه هستیم .مقداری پول داریم که می خواهیم نزد شما به امانت بگذاریم . امام قبول کردند به شرط دخل و تصرف در آن. احمد آقا فرمودند چطور پول را بر خواهی گرداند؟ امام فرمودند: توکل بر خدا. بعد از یک ساعت اهالی خمین بر گشتند و به امام گفتند سفر ما درست نشد می خواهیم بر گردیم و امانت خود را خواستند. امام پول آنها را دادند. احمد آقا گفتند با چه پولی خانه را می خرید؟! امام فرمودند: توکل بر خدا. یک ساعت به نوشتن قولنامه مانده بود که حاج مرتضی پسندیده برادر بزرگ امام از خمین آمدند و به امام گفتند املاک وراثتی در خمین را فروختیم این 20هزارتومان سهم شما است.
از خصایص امام این بود که هرگز دوست نداشتند در معابر عمومى طورى ظاهر شوند که عدهاى دور و بر ایشان را بگیرند.تا آنجا که ممکن بود سؤالات طلبهها را در خانهشان جواب مىدادند. وقتى که از کلاس درس خارج مىشدند، مسیر خلوتى را که عمدتا کوچههاى منتهى به منزل بود، انتخاب مىکردند و به منزل مىآمدند.بارها دیده مىشد که بعد از درس عدهاى از آقایان که دوست داشتند همراه امام حرکت کنند، به دنبال ایشان راه مىافتادند.اما وقتى امام متوجه حضور آقایان مىشدند مىایستادند و مىگفتند: «آقایان بفرمایند بروند» |
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |