سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پرتو بصیرت

 

سلام،

پریروز سالگرد فوت یکی از اقوام بود؛ رفته بودم بهشت زهرا. مثل همیشه اقوام اومده بودن، یه مراسمی بود!

بهشت زهرا

یک نفر کمی صحبت کرد و روضه خوند، چایی و خرما هم دادن،

یک گل برای روی قبر،

و در آخر هم فاتحه خونی!

فاتحه خوانی

بعد خداحافظی،

و همه چیز تموم شد...

خداحافظی

چقدر بعدش به خودمون فکر میکنیم؟ یک روز؟ یک هفته؟ یک ماه؟ بعدش همه چی فراموش میشه و دوباره از نو...

برای ما مثل یه قصه میمونه که هی تکرار میشه و انگار هیچوقت برای خودمون  اتفاق نمی افته!!

اما یه روزم قصه ما رو تعریف میکنن...

برای اون روز چیکار کردیم؟ روزی که هیچکس نمیتونه به کمکمون بیاد، خودمونیم و اعمالمون و یه سنگ قبر که شاید چندتا شاخه گل هم روش گذاشته باشن!

یه سنگ قبر با چند تا شاخه گل روش

چقدر خوبه هر از گاهی سری به بهشت زهرا بزنیم!!!

شاید کمی یاد مرگ بیافتیم...

بهشت زهرا

 


داغ کن - کلوب دات کام
[ سه شنبه 90/10/27 ] [ 1:39 صبح ] [ پرتو ] [ نظر ]
درباره وبلاگ

الا و لا یحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصبر
لینک دوستان
امکانات وب
با کلیک بر روی +1 ما را در گوگل محبوب کنید